سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پنهان کننده دانش، به درستی دانشش بی اعتماد است . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 97 تیر 26 , ساعت 11:54 صبح

حجت‌الاسلام لیالی تبیین کرد؛

شاخصه‌های اندیشه سیاسی شهید بهشتی

وسائل ـ شهید بهشتی از آن قله‌های رفیعی است که نقش بسیار زیادی در معرفی جامعیت اسلام در محافل دانشگاهی و روشنفکری در داخل کشور داشته است؛ از دیگر ویژگی‌های شهید بهشتی ضرورت تربیت نیروی انسانی و تقدم تربیت نیروی انسانی بر مدیریت در کارهای اجرایی است.

گفت‌وگو| شاخصه‌های اندیشه سیاسی شهید بهشتی

 

در بررسی اندیشه شهید بهشتی باید توجه داشت که ایشان معتقد بودند «اسلام یک نظام وسیع عقیده و عمل است که شناختن هر جزءِ کوچک از یک نظام وقتی ممکن است» که نخست باید بر دیدگاه کلی آن نظام و به اصطلاح معروف بر «جهان بینی» آن آگاهی پیدا کرد و در گام بعد برای شناخت این جزء از آن دیدگاه کلی و در چارچوب وسیع کل، تحقیق کرد.

از این‌رو با توجه به سعی شهید بهشتی در فهم نظام‌مند مکتب اسلام، پژوهشگران نیز باید در فهم اندیشه‌ ایشان «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» عمل نکرده و تمامی مباحث آن شهید مظلوم را یکجا دیده و خصوصاً به مبانی نظری آن توجه کافی مبذول دارند؛ در همین راستا خبرنگار وسائل، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام محمد علی لیالی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی داشته است که متن آن تقدیم می‌شود.

http://vasael.ir/fa/news-details/8882/

وسائل ـ درباره ویژگی‌های اندیشه سیاسی شهید بهشتی توضیح دهید.

سخن گفتن درباره اندیشه‌های استاد شهید بهشتی سهل و ممتنع است؛ از این جهت سهل است، چون نسبت به شهید بهشتی بسیار گفته شده است و از زمان شهادت ایشان تاکنون سخنرانان، مقالات و ویژه نامه‌ها و... زیاد است؛ اما ممتنع است، از این جهت که اندیشه‌های ایشان محکم، پیچیده و قابل مطالعه و تأمل است.

می‌خواهیم در خصوص شخصیتی حرف بزنیم که به تعبیر امام خمینی(ره) او یک ملت بود، برای ملت ما، کسی که ویژگی‌های منحصر به ‌فردی داشت، با مطالعاتی که بنده داشتم، کمتر کسی را همانند شهید بهشتی در تاریخ فقها و رجال دینی پیداکرده‌ام.

کمتر شخصیتی همانند شهید بهشتی بوده است که تحصیلات دوگانه داشته باشد؛ یعنی هم تحصیل در حوزه علمیه قم، در مرحله اجتهاد و فقاهت و بالاترین مرحله تحصیلات علوم دینی و هم تحصیل در مقطع دکتری دانشکده الهیات دانشگاه تهران؛ اگر بخواهیم دقت کنیم به تعداد انگشتان دست پیدا می‌کنیم، افرادی را که در دوران معاصر هم در هر دو راه علمی تحصیل‌کرده باشند، آنهم در بالاترین درجه.

ویژگی دیگر شهید بهشتی این است که کمتر مجتهدی است که هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور داشته باشد، کمتر سراغ داریم فقیه و مجتهدی که در اروپا حضور داشته باشد، در میان مباحث و گفتگوهای علمی که مطرح می‌شود.

کمتر فقیه و مجتهدی را پیدا می‌کنید که به چند زبان زنده دنیا مسلط باشد، زبان علمی، زبان فارسی، زبان عربی در کنار تسلط به زبان انگلیسی به زبان آلمانی تسلط داشتند، سراغ ندارم، فقیه و مجتهدی در این سطح زبان‌های علمی دنیا مسلط باشد.

ویژگی بعدی شهید بهشتی باز هم جامعیت ایشان است، یعنی هم تسلط بر فقه و هم تسلط بر مباحث حکمت، کلامی، فلسفه اسلامی، فلسفه غرب و فلسفه تعلیم و تربیت داشته است؛ بنده کمتر دیده‌ام در میان اساتید حوزه و دانشگاه  که جامعیت علمی در این سطح باشد.

از دیگر ویژگی‌های انحصاری شهید بهشتی که کمتر در میان فقها و مجتهدان پیدا می‌شود، مدیریت آموزشی و تأسیس مدرسه دین و دانش قم و تدریس معلم زبان انگلیسی در مدارس و دبیرستان‌ها و مدیریت دبیرستان حقانی که عملاً نسبت به این مدل آموزشی شهید بهشتی که امروز عموماً از مسؤولین سیاسی کشور هستند.

در میان فقها و مجتهدین کمترین کسی پیدا می‌شود که از اندیشه‌های سه استاد مسلم حوزه بهره‌برداری کرده باشد، مهم‌ترین اساتید شهید بهشتی عبارت‌اند از مرحوم آیت‌الله بروجردی، علامه طباطبایی و حصرت امام خمینی (ره) داشتند.

یکی از مشاوران مرحوم علامه طباطبایی در فهم فلسفه غرب شهید بهشتی بوده است، شهید بهشتی هم‌زمان که در کلاس‌های علامه طباطبایی شرکت می‌کردند در فلسفه غرب کار می‌کردند، شهید بهشتی تسلط بر فلسفه هگل، فلسفه راسل، فلسفه کارن و فلاسفه معاصر داشتند.

ارتباط با دو نظام و جریان فکری دانشگاه و حوزه، شهید بهشتی هم‌زمان با حوزه و اساتید و طلاب در مدرسه حقانی و دانشگاهیان مرتبط بوده‌اند، چه ارتباطشان در مرکز اسلامی هامبورگ آلمان، انجمن اسلامی دانشجویان اروپا و چه در داخل با اتحادیه انجمن‌های اسلامی معلمان، مهندسان، دانشجویان و...

حضور شهید بهشتی در حسینیه ارشاد و محافل روشنفکری از نکات منحصر به فرد شهید بهشتی است که هم‌زمان با محافل علمی از حوزه و دانشگاه از سطح بدنه و آموزشی و اساتید و روشنفکری در نظام دانشگاهی و در حوزه هم در سطح فقاهت و اجتهاد.

از دیگر ویژگی‌های منحصر به ‌فرد شهید بهشتی متدولوژی و روش‌شناسی ایشان است، کمتر کسی بوده است که با یک متد و روش، کتابی شهید بهشتی دارد به نام روش شناخت که با این نگاه در همه عرصه‌های مختلف وارد می‌شود؛ یعنی وارد شدن در عرصه‌های مختلف با داشتن متد و روش قابل‌پذیرش است و شهید بهشتی از این ویژگی برخوردار بوده است.

ویژگی دیگر شهید بهشتی، طراحی و مدیریت کلان ایشان در مباحث علمی و عملی بوده است، کمتر پیدا می‌شود فقیه و مجتهدی که توانایی برنامه‌ریزی برای آینده داشته باشد، تدبیر، نظم و طراحی شهید بهشتی برای آینده قابل‌توجه بوده است.

آخرین ویژگی ایشان، اعتدال، منطقی بودن و تحمل آراء مخالفین از سوی ایشان بود، این قدرت و استحکام را داشتند که حرف مخالفان را گوش دهد، با منطق و استدلال به آنها جواب دهد، در فضای سختی که بخشی مباحث سیاسی بود، بخشی مباحث فکری بر علیه شهید بهشتی بود، تحملشان، اعتدالشان، منطقی بودنشان بسیار عجیب بود.

شاید این ویژگی‌های منحصر به فرد ایشان سبب شد که مدیریت اجرایی شهید بهشتی منحصربه‌فرد باشد، شاید به تعداد انگشتان دست در تحولات قبل و پس از انقلاب می‌شود کسی را پیدا کرد که با نظام آموزش‌وپرورش طاغوت همکاری کرده باشد؛ یعنی معلم و دبیر تعلیمات دینی آموزش‌وپرورش رژیم پهلوی باشد و کتاب تعلیمات دینی نگارش شهید بهشتی، شهید باهنر و افرادی بود که زیر مجموعه شهید بهشتی بوده‌اند؛ از اینجا بحث نظام مدیریت نظام آموزشی را شروع می‌کند تا جایی که از رهبران قبل انقلاب است، در تأسیس جامعه روحانیت نقش دارد، عضو و رئیس شورای انقلاب است. کاری که شهید بهشتی انجام داد در تأسیس حزب جمهوری، کاری بسیار عجیب است.

حزب جمهوری شاید تنهاترین حزب و تشکیلات سیاسی منسجم است که بیش از 500 تا 600 شعبه در سراسر کشور داشت و کار حزب و ساختار نیرو بود، خود شهید در این کلاس‌ها شرکت می‌کرد و بحث تشکیلات را تبلیغ می‌کرد، نقش شهید بهشتی در تدوین قانون اساسی و تأسیس دستگاه قضائی، به عنوان رئیس دیوان عالی کشور بسیار قابل توجه است، مسؤولیت‌ها و مدیریت‌های شهید بهشتی منحصربه‌فرد و قابل‌توجه است.

شهید بهشتی آثار بسیار زیاد دارد، قابل‌توجه است که شهید بهشتی در ده پنجاه سالگی خود به شهادت رسید، یعنی اگر شهید بهشتی دهه 70 و 80 زندگی خود را ادامه می‌داد، قطعاً مثمر ثمر می‌بودند و آثار بسیار زیادی از ایشان به جای می‌ماند.

اما در همین پنج دهه از عمرشان اگر دو تا سه دهه را که مشغول درس و بحث بودند، چیزی حدود چهل کتاب و اثر از ایشان باقی‌مانده است که بسیار قابل‌توجه است که این چهل اثر شهید بهشتی از مباحث توحیدی، کلامی، امامت، نبوت، ولایت، قرآنی، تعلیم و تربیت، روحانیت، اقتصاد و... را در بر می‌گیرد، فقیه و مجتهدی پیدا نمی‌شود که در عرصه‌های مختلف هم حرف بزند و هم طرح‌های جدی را مطرح کند.

یکی از دغدغه‌های شهید بهشتی که در دیگران ندیده‌ام، توجه به نقش روحانیت بوده است، بنده آثاری دارم تحت عنوان نقش روحانیت در جامعه امروزی، نقش روحانیت در انقلاب اسلامی، قابل توجه است که شهید بهشتی چه نگاهی به روحانیت و نقش احیاگری سازمان روحانیت در اداره نظام اسلامی و بقای انقلاب اسلامی داشتند، بخشی از اندیشه‌های شهید بهشتی به عنوان نگاه مطالعاتی مطرح می‌شود؛ مهم‌ترین اندیشه شهید بهشتی جمع بین فقاهت، اجتهاد، مدیریت و نظام سازی است.

اجتهاد و فقاهت زیاد است، مدیر نیز در نظام‌های سیاسی مختلف وجود داشته است، نظام‌های سیاسی نیز زیاد وجود دارند، کسی بتواند این اندیشه را داشته باشد که از دل اجتهاد و فقاهت همانند امام خمینی نظام سازی کند و مدیریت کند، از اندیشه‌های شهید بهشتی است.

شهید بهشتی معتقد بود که اجتهاد و فقاهت در عرصه مدیریت و نظام سازی است، شاید پس از امام تشکیلاتی‌ترین فرد در نظام سازی و طرح بحث ولایت‌فقیه شهید بهشتی است، افراد دیگری در خصوص حکومت اسلامی و ولایت‌فقیه کتاب زیاد نوشته باشند؛ اما با نگاه مدیریت نظام و نظام سازی از ویژگی‌های شهید بهشتی است.

شهید بهشتی از معدود تئوری پردازان و نظریه‌پردازان حکومت اسلامی بوده است، شاید از معدودترین افرادی که تئوری پرداز و نظریه‌پرداز در عرصه حکومت اسلامی، شهید بهشتی بوده است، اگر بزرگانی چون شهید مطهری، مفتح، باهنر و... بودند که با همه توانایی‌هایشان در عرصه تئوری پردازی و نظریه‌پردازی برای نظام‌مندسازی حکومت اسلامی، کسی همانند شهید بهشتی نبوده است.

شهید بهشتی همان مباحثی که بزرگان دیگر همچون امام، شهید مطهری و... که در بحث ولایت‌فقیه کار می‌کردند را دارد با نگاه به نظام سازی و مدیریت کلان بر نظام که خود شهید بهشتی که نائب رئیس مجلس خبرگان، عملاً مجلس خبرگان قانون اساسی را شهید بهشتی مدیریت می‌کند، دستگاه قضایی را مدیریت می‌کند، حزب جمهوری و جامعه روحانیت را مدیریت می‌کند.

شهید بهشتی خود را وقف کرده بود که اعتقاد و باور علمی و عملی به وحدت حوزه و دانشگاه ببخشد، اولاً خودش هر دو نظام آموزشی را در بالاترین مرحله دیده است، هم فقیه و مجتهد است و هم استاد دانشگاه، نقاط ضعف و قدرت هر دو نظام آموزشی را دیده است، لذا معتقد است برای بقای نظام اسلامی و تفکر انقلاب اسلامی وحدت علمی و عملی بین حوزه و دانشگاه ضروری است و خود پرچم‌دار این عرصه بودند.

 

وسایل ـ با توجه به اعتقاد شهید بهشتی به کار تشکیلاتی و نقش ایشان در حزب جمهوری، در این باره هم توضیح دهید؟

بحث احزاب و سازمان‌ها بیشتر در اندیشه سیاسی غرب مطرح‌شده است، در دموکراسی و نظام لیبرال دموکراسی غرب مطرح است، ویژگی‌ها و مؤلفه‌هایی دارد، احزاب دولت ساخته، احزاب چپ و راست، ویژگی‌های آنها و حضور کارتل‌ها و نهادهای مالی پشت سر احزاب و جمعیت‌ها در مغرب زمین را باید در جای دیگری بحث کرد.

وقتی قرار است حزب وارد جامعه اسلامی شود، هیچ کسی همانند شهید بهشتی ساختار حزبی ندارد، اولاً اینکه ایشان خودشان انسانی حزبی هستند؛ یعنی عضو جامعه روحانیت است که یک حزب است، عضو و دبیر حزب جمهوری است، اندیشه‌های شهید بهشتی در حزب این است که حزب مجموعه‌ای است برای ساختار نیرو، البته با توجه به تأکید بر تقوا، مسؤولیت شناسی، نگاه به مردم و مفاهیم اساسی تشیع ناب.

تفکر شهید بهشتی برای حزب به دست گرفتن صرف قدرت نیست، شهید بهشتی همیشه بر خط امام تأکید داشت، شهید بهشتی برای تربیت نیرو بر تقوا، عدالت، پاک دستی، مؤلفه‌ها و ویژگی‌هایی که در تفکر دینی برای حیات طیبه وجود داشت بسیار تأکید می‌کرد؛ یعنی به همان اندازه که در تشکیلات حزبی وارد می‌شود به همان اندازه در تقید به عبادات، تکید بر تقوا، تأکید بر ساده زیستی، هم‌نشینی با مردم بتواند تفکر اصیل ناب را در عرصه حاکمیت و حکومت احیا کند.

حزب مجموعه‌ای بوده است در اختیار حاکم اسلامی و نظریه ولایت‌فقیه برای اعمال صحیح حاکمیت سیاسی حاکم اسلامی و ولایت فقیه، اگر کارگزاران نظام اسلامی در جایی خطا می‌کند، حزب باید تذکر دهد، تا نظام که حکومت اسلامی در محوریت ولایت‌فقیه است، از اندیشه‌های حاکمیت و حکومت اسلامی و قوانین شرع جدا نباشد.

حزب در ساختار قوانین شرعی و نظارت شرعی معنا پیدا می‌کند که شهید بهشتی بر این مؤلفه‌ها مقید بوده است؛ از این جهت از دیگر اندیشه‌های شهید بهشتی کار تشکیلاتی و حزبی و تشکیلاتی برای بقای حکومت و نظام اسلامی است، اگر در خصوص حکومت اسلامی بحث کنیم، بعد از آن و در مرحله عمل حاکمیت اسلامی چه‌کاری می‌خواهد انجام دهد؟

برای اینکه نظام اسلامی در منصه عمل قرار بگیرد، مدیریت اجرایی کشور قرار بگیرد احتیاج به سازمان، ساختار و تشکیلات، تربیت نیرو، کادر سازی دارد، یکی از مشکلات جدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نداشتن نیرو و نداشتن مدیریت اجرایی است، چون انقلابیون یا فراری بودند یا زندانی بودند و فرصتی برای کادر سازی پس از انقلاب وجود نداشت.

شهید بهشتی عاقلانه توانست با تأسیس حزب جمهوری کادری را تربیت کند، به عنوان کادرهای نیرو‌های انقلاب که اکثر غریب به اتفاق مسؤولین امروز ما اعضای حزب هستند، تقریباً تمامی افراد از چپ و راست، اصلاح‌طلب و اصولگرا و اعتدالگرا کادرهای حزبی بودند، امروز از بزرگ‌ترین مشکلات کشور نداشتن کارسازی و نیرو سازی است، اگر نسلی که شهید بهشتی تربیت کرد، از بین بروند نسل بعدی که بیاید کادر سازی و نیرو سازی و تربیت برای مدیران اجرایی را نداشته و نداریم.

شهید بهشتی هم در حزب جمهوری و هم در جامعه روحانیت و مدرسه روحانیت، بخشی از مدیران امروز ما در عرصه سیاسی و قوه قضائیه، طلبه‌های مدرسه حقانی و نیروهای تربیت‌شده شهید بهشتی هستند، کادر سازی و نیروسازی در افراد دیگر پیدا نمی‌شود که مورد تأکید شهید بهشتی بوده است.

از دیگر اندیشه‌های شهید بهشتی قانون اساسی است، قانون اساسی نه تنها محصول مدیریت شهید بهشتی بر مجلس خبرگان رهبری است بلکه محصول خود شهید بهشتی است. هم مدیریت شهید بهشتی بر مجلس خبرگان قانون اساسی و هم نظرات فقهی و اجتهادی و دینی شهید بهشتی در عرصه تدوین قانون اساسی قابل تأمل است.

از دیگر اندیشه‌های شهید بهشتی، تصویب قانون حدود و دیات است، شهید بهشتی برای احیای حدود و دیات و قوانین جزایی اسلام زحمت زیادی کشیدند، هم مجتهد بود و هم اجتهاد داشت، هم فقیه بود و هم در رأس قوه قضائیه برای لایحه قصاص خیلی زحمت کشیدند؛ شاید یکی از مهم‌ترین دلایل مخالفت با شهید بهشتی بحث تدوین لایحه قصاص و زحمات شهید بهشتی در فرایند تصویب لایحه قصاص داشته است بود.

از دیگر اندیشه‌های شهید بهشتی، جامعیت اسلام است برای غرب، اگر کسی به سخنرانی‌های شهید بهشتی در مرکز اسلامی هامبورگ توجه کند، می‌بیند که دغدغه جامعیت اسلام برای ایشان خیلی مهم بوده است.

در میان بزرگان کمتر دیده‌ام کسی را که معرفی جامعیت اسلام را در غرب انجام دهد، امام موسی صدر نیز چنین ویژگی داشتند؛ اما او در جهان عرب این کار را کردند، ولی شهید بهشتی جامعیت اسلام را در فضای خارج از کشور در قلب اروپا که یا با اسلام آشنایی ندارند یا با اسلام‌ستیز دارند، کار کردند؛ لذا فضای دانشجویی که دانشجویان ایرانی و غیر ایرانی و غیرمسلمان تحت تأثیر این مباحث قرار می‌گیرند.

معرفی جامعیت اسلام در محافل دانشگاهی و روشنفکران مخصوصاً در مراکزی همانند حسینیه ارشاد، انجمن اسلامی معلمان، دانشگاهیان، پزشکان و... که از میان روحانیت، فقها و مجتهدین کمتر دیده‌ شده است، این ویژگی و توانایی را داشته باشند که معرفت دینی را در محافل دانشگاهی با زبان دانشگاه و دانشجو با زبان عقلانیت، با زبان استدلال منطقی در محافل روشنفکری مطرح کند.

شهید بهشتی از آن قله‌های رفیعی است که نقش بسیار زیادی در معرفی جامعیت اسلام در محافل دانشگاهی و روشنفکری در داخل کشور داشته است؛ از دیگر ویژگی‌های شهید بهشتی ضرورت تربیت نیروی انسانی و تقدم تربیت نیروی انسانی بر مدیریت در کارهای اجرایی است.

جالب این است که شاید توانایی شهید بهشتی و تحصیل ایشان در فلسفه تعلیم و تربیت سبب شده بود که ایشان معتقد بودند در کادر اجرایی و تربیت کادر اجرایی تربیت نیروی انسانی مهم است؛ یعنی ابتدا باید از لحاظ مبانی و شاکله فکری انسجام فکری پیدا کند، برای پذیرش مسؤولیت‌های اداری  و اجرایی که بعدها می‌خواهد بر عهده بگیرد.

 

وسائل ـ ایشان در تدوین مبانی حکومت اسلامی چه کاری انجام دادند؟

چند نکته از آثار شهید بهشتی به عنوان اندیشه‌های فقه سیاسی و حکومتی عرض کنم که سرفصل مهمی است؛ شهید بهشتی وقتی می‌خواهد نظریه امامت و ولایت را مطرح کند، دو کار می‌کند یک از امامت و ولایت از غدیر شروع می‌کند، تا به بحث ولایت و ولی امر و حاکم اسلامی و نظریه ولایت‌فقیه. این نکته مهمی است که منشأ ولایت و امامت در جامعه را از غدیر و اندیشه‌های غدیر آغاز کنید.

شهید بهشتی در مفهوم غدیر تأکید بسیاری دارد، اثبات نظریه امامت و ولایت از حادثه غدیر و تداوم اندیشه امامت و ولایت حق و حاکم اسلامی و ولایت‌فقیهی که امروز در جامعه اسلامی و در جمهوری اسلامی به عنوان نظریه مترقی مطرح است.

شهید بهشتی در تدوین نظریه امامت و ولایت به دو مفهوم بسیار تأکید می‌کند، عدالت و عدالت‌خواهی در اندیشه شیعی و مفهوم جهاد و مبارزه و شهادت. طبیعتاً نظریه امامت و ولایت دو ویژگی را باید در خود داشته باشد، ویژگی اول، عدالت و عدالت‌خواهی برای تفکیکی و مشخص شدن با سایر مکاتب که در نظریه‌های اسلامی، نظریه‌های اهل سنت وجود دارد و تأکید به مفهوم جهاد به‌عنوان یک عنصر حیاتی برای بقای جامعه اسلامی و مقاومت و شهادت برای بقای تشیع ناب و عملی.

جالب است که بنده ندیده‌ام در بحث اندیشه حاکمیت اسلامی کسی همانند شهید بهشتی توجه خاصی به مباحث اقتصادی و اقتصاد اسلامی داشته باشد. آثاری که شهید بهشتی در این باب نوشته‌اند، قابل‌توجه است.

شهید بهشتی اثری تحت عنوان مالکیت در اسلام دارد، قوانین مالی در اسلام، بحث بانکداری اسلامی، بحث ربا. بنده کمتر فقیه و مجتهدی را دیده‌ام با این ویژگی‌ها بتواند در عین توجه به مسائل کلامی، فلسفی و اعتقادی و تعلیم و تربیت به مباحث اقتصادی آن‌هم در جزء اقتصاد توجه کند.

شهید بهشتی معتقد است در تدوین قانون اساسی باید مبانی نظری قانون اساسی نیز تدوین شود و تأکید داشتند که قانون اساسی جمهوری اسلامی باید از مبانی نظری و فکری تشیع و هویت شیعی برخوردار باشد؛ لذا هرکجا که در تدوین قانون اساسی ایما، اشاره و کنایه‌ای باشد که این اصل با مبانی نظری اسلام و تشیع سازگاری ندارد، مخالفت می‌کنند و تأکید می‌کنند که قانون اساسی باید بر مبنای شرع تدوین شود.

به خصوص نقش شهید بهشتی در بقاء پدیده‌ای به عنوان نظارت فقها بر مصوبات مجلس قابل تأمل است؛ ندیده‌ام کسی هم‌زمان در حکمت و فلسفه غرب فلسفه هگل، کان، مارکس و... مسلط شود و هم‌زمان بر فلسفه و حکمت اسلامی از اندیشه‌های ابن سینا و حکمت متعالیه مسلط باشد.

ندیده‌ام کسی تسلط هم‌زمان بر اندیشه‌های مارکسیست، لیبرالیسم و اسلام داشته باشد، طبیعتاً در اندیشه‌های اسلام ممکن است، خیلی از فقها و مجتهدین دین و متکلمان و بزرگان ما تسلط داشته باشند؛ اما تسلط هم‌زمان بر اندیشه‌های ناب اسلامی، تسلط بر اندیشه‌های لیبرالیسم و مارکسیسم و مقابله با نظام فکری و معرفتی مارکسیست و لیبرالیسم از ویژگی‌های انحصاری شهید بهشتی است.

شهید بهشتی تأکید بر شناخت و شناخت‌شناسی و معرفت و معرفت‌شناسی داشت، هم در عرصه اندیشه و اندیشه عمل؛ کمتر کسی را سراغ داریم که بحث شناخت‌شناسی و معرفت‌شناسی را مطرح کند و همه  مباحث فکری و معرفتی و عملی خودش را بر اساس معرفت‌شناسی ناب خود تدوین کند.

وسائل ـ ممنون از فرصتی که در اختیار پایگاه وسائل قرار دادید./403/م

مصاحبه از: مجتبی عباسی


   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ